نوشته شده توسط : نعیمه

حمید مصدق بیماری قلبی داشت و سیگار براش خیلی بد بود همسرش لاله خانوم برا مراعات حالش یه تابلو زده بود دم در که خارج از منزل سیگار بکشید ما هم احترام گذاشتیم داخل خونه شون نکشیدیم چند روز بعد دیدیم که اقای حمید خان هم برا احترام به توصیه همسرش بیرون سیگار میکشه!

به نقل از کمال تعجب



:: برچسب‌ها: عمران صلاحی , حمید مصدق , کمال تعجب , یاشار صلاحی , خاطرات اهل ادب ,
:: بازدید از این مطلب : 1431
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 24 خرداد 1393 | نظرات ()
نوشته شده توسط : نعیمه

 

با من اكنون چه نشستن ها، خاموشي ها ،

با تو اكنون چه فراموشي هاست .

 

چه كسي مي خواهد

من و تو ما نشويم

خانه اش ويران باد !

 

من اگر ما نشوم ، تنهايم

تو اگر ما نشوي ،

- خويشتني

از كجا كه من و تو

شور يكپارچگي را در شرق

باز بر پا نكنيم

 

از كجا كه من و تو

مشت رسوايان را وا نكنيم .

 

من اگر برخيزم

تو اگر برخيزي

همه بر مي خيزند

 

من اگر بنشينم

تو اگر بنشيني

چه كسي برخيزد ؟

چه كسي با دشمن بستيزد ؟

چه كسي

پنجه در پنجه هر دشمن دون

- آويزد



:: برچسب‌ها: حمید مصدق ,
:: بازدید از این مطلب : 1257
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 22 خرداد 1393 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 21 صفحه بعد